سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مناجات ماه رمضانی و روضه سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : ناشناس
نوع شعر : مناجات با خدا
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : غزل

چشم خود را باز کن ای دل ضیافت را ببین           سفره‌اش اندازه دنیاست وسعت را ببین

فکر سرمای زمستان باش فرصت اندک است           از همین امروز فردای قـیامت را ببین


صاحب سفره کریم است و به دنبال گداست           تو فقط او را صدایش کن اجابت را ببین

هر که هستی هر چه هستی بر کسی مربوط نیست           سوی تو باز است آغوشش محبّت راببین

گرچه خـیلی بی‌وفـایی دیـد اما بـاز هم           دستگیری می‌کند از ما رفاقت را ببین

معصیت می‌گیرد و خوبی به جایش می‌دهد           در ازای قطره اشکی تجارت را ببـین

در جهان فانی ما نیست خیری بی‌حسین           نان خور شاه شهیدان باش برکت را ببین

راه من سوی تـباهی بود سوی او نبود           ناگهان چشمم به پرچم خورد قسمت را ببین

نوکر عاصی او گر راهی دوزخ شود           زود بانگی می‌رسد برگرد حضرت را ببین

روز محشر که بیاید روضه‌خوان او خداست           اشک ریزش مادرش زهراست هیأت را ببین

تحت امرش بود باران و برای جرعه‌ای           اصغرش لب تشنه ماند، اوج مصیبت را ببین

آه بعد از بوسه شمشیرها از صورتش           دخترش نشناخت بابا را جراحت را ببین

دشمن بی‌رحم بین یک طبق آورده بود           رأس سالار شهیدان را اهتانت را ببین

دخترش روی کبودش را نشان داد و بگفت           بین من با مادرت حالا شباهت را ببین

روی لبهای پدر وقتی که خون تازه دید           روی لبهای خودش کوبید غیرت را ببین

با لب خونی لب خونِ پدر را بوسه زد           بعد از آن دق کرد آداب شهادت را ببین

نیمه‌های شب شبیه فـاطـمه تـشیـیع شد           روی دست عمه‌هایش آه غربت را ببین

نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ بیت زیر بیشتر ذمّ اهل بیت است سیدالشهدا منت آب نکشید بلکه از دشمنان دستگیری می کرد.



تحت امرش بود باران و برای جرعه‌ای           منّت از دشمن کشید اوج مصیبت را ببین